متن آهنگ کفش آهنی
من دیگه خسته شدم بس که چشام خیس ِ گلم
خوب ببینم و بفهمم و
بازم چیزی نگم
من دیگه بریدم از بس که شکستم از خودی
توی آینه خیره شم
بگم به چشمام چی شدی؟!
خستم از حرفهای خوب و بی سر و ته بی ثمر
حسرت یه عمر رفته
عقده های تازه تر
متنفرم از آدمای بی مغز و شلوغ
از کتابایی با اسمای قشنگ
متن دروغ
.
.
دیگه نوبت توئه خسته شی دنیا بشکنی
اینبار ایستادم تا آخرش
با کفش آهنی
بات میجنگم تا نگی ترسیده بود پیاده شد
بس که پشت پا زدی
گذشتن از تو ساده شد